۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

شاید این بار به نام تو صفحه ی گرامافون را عوض کنم!!!

امید دارم که بخوانی اش و با من هم صدایی کنی. این بار برایت عاشقانه می نویسم شاید عشق من به تو گذرگاهی باشد تا بیابی مرا و صدایم کنی و من با تو یک صدا شعری که دوست داریم را زمزمه کنیم.

پس شروع می کنم.


تنهاترین رهایی بخش من سلام

دیری نیست که برایت می نویسم ولی دیرگاهی ست که نام تو بر زبانم جاری ست. به یاد تو شب ها به بستر می روم و به یاد تو صبح ها از خواب بر می خیزم. حیران شدم از بی توایی. ولی هنوز امید دارم به با توایی. هنوز دفتر خاطراتم خیس است از قطرات اشکی که با هم ریختیم به پایش. هنوز گل سرخ حیاطمان پر شکوه تر از همیشه است به خاطر خاکی که به پایش ریختی و آبی که به پایش ریختم. می بینی خانه فقط تو را کم دارد. یادت هست که موقع رفتنت چقدر نگاهت کردم تا برق چشمانم سستی ِ پاهایت شود؟ یادت هست که موقع رفتنت هیچ نگفتم مگر زمزمه ی همیشگی را؟ به من گفتی چیزی نگو تا استوار بایستم و محکم باشم. گفتی بر می گردم اگر به یاد من باشی. گفتی و گفتی. ولی من باز سکوت کردم. یاد روزهای خوب با تو بودن من را می برد با خودش به آن سوی لحظه ها. می برد و از حرکت باز نمی ایستد. بو بکش. هنوز همان بوی همیشگی می دهی. هنوز وقتی به ذهنم سرک می کشی همان بو را می دهی. من چقدر این بو را دوست دارم. به من می خندیدی که باید عشق مان را در کتاب ها بیاورند ولی افسوس که چقدر زود ترکم کردی....

خیلی زود بود برایم که نبینمت و نبویمت و لمست نکنم. گفته بودی چند بهار صبر کنم؟ یادم نمی آید. بهاران آمدند و خزانان رفتند ولی از تو خبری نشد. من هنوز به یاد تو گل های شمعدانی اتاق روبروی باغ را نگه داشتم. روز آخری پژمردند از بس خود را به آب و آتش زدند برایت. هر روز جای بوسه ات را بر خاک هزار بار نوازش می کنم. تعلق را دوست نداشتی ولی خود متعلق بودی. متعلق به من به ما به همه. شاید آخرین نوشته ام را وقتی بنویسم که کنارم نشسته باشی و به امید فرداها صفحه ی گرامافون را عوض می کنی می گذاری روی آهنگ مورد علاقه مان....ای ایران ای مرز پرگهر ای خاکت سرچشمه ی هنر

۸ نظر:

Iran گفت...

واااااااااااااای
با اون صدای خش خش تو زمینه صدای گرامافون.... چه حالی میده.
میخونه
ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمه هنر....

;)

sobhan گفت...

Salam. baz ham vaghan ziba bud,,, ama har baz ziba tar az hamishe mishavad... ta be oj beravi,,, movafagh bashio ghalam paidar

Iran گفت...

دیگه وقتی نبوغ بزنه بالا اینجوری میشه دیگه.
همسر آینده .... نه من نمیخوامش.
خوشم نیومد. سایته بد کار میکنه!
من فقط دختر ایرونی میخوام!

وارش گفت...

اینجا خیلی سخته نظر دادن دگن و فنگ داره ..
اخ چه اهنگی واقعا حال میکنم با این مرز پر گهر چقدر الان گهر هست

ناشناس گفت...

salam azize delam 5 shanbe konkur daram...vagh kardi 1 yadi azamoon bokon...
kiss...kiss...kiss...

م. سهیل گفت...

سلام، نوشته هامو نگه می دارم، ولی تا حالا چیزی منتشر نکردم! نهایت هنری که کردم اینه که تو یه وبلاگ بنویسمشون!
آخه اینا به درد انتشار می خورن؟ کیه که پول بده اینا رو بخره و بخونه!
مفت رو وبلاگ گذاشتیم کسی سر نمی زنه دختر!

ناشناس گفت...

سلام ناشناس جان. آخه خودتو معرفی می کردی بدونم برا کی دعا کنم اشتباهی نره واسه یکی دیگه!

علی گفت...

چی بید ! فکر کرده بیدی من بیکار بیدم ! هاااااااااااااااا !!!
این سایت جدیدمه البته آزمایشیه !
ولی ماله خودمه !!!
خود خود خودم !