عمریست نقش می زنم از برای نگاره های ذهنیت ,
اما دریغ از یک لحظه توقف وَ دیدن ِ چَشم هایت
.
.
.
.
فکر نکنید اینا عاشقانه اس. اینا همه اش در راستای ای آزادیه
.
.
.
.
فکر نکنید اینا عاشقانه اس. اینا همه اش در راستای ای آزادیه
دستان ِ من تاب گرمای وجودت را ندارند بگذار این بار فقط چشمانت با من سخن بگویند شاید گرمی ِ نگاهت سردی ِ تنم را بپوشاند و یا شاید برق ِ نگاهت جرقه ی امید را در من زنده کند این بار فقط مرا نگاه کن ای آزادی...